English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2365 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
blends U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
process U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
extemporize U فورا تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
enables U تهیه کردن برای
programs U برنامه تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
processes U تهیه و تولید کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
effigy U تمثال تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
program U برنامه تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
draft U تهیه کردن پیش نویس
aminister U تهیه کردن بکار بردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf U برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
preparations U تهیه
seating U تهیه جا
preparation U تهیه
ministration U تهیه
off hand U بی تهیه
purveys U تهیه
purveying U تهیه
procurement U تهیه
purveyed U تهیه
purvey U تهیه
supplied U تهیه
supply U تهیه
supplying U تهیه
housing U تهیه جا
provision U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
counter preparation U تیر ضد تهیه
suppliers U تهیه کننده
weaponry U تهیه سلاح
provide U تهیه دیدن
provides U تهیه دیدن
data processing U تهیه اطلاعات
base development U تهیه پایگاه
preparatorily U بعنوان تهیه
on the stocks U د رشرف تهیه
prepare mortar U تهیه ملات
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
laid on <past-p.> U تهیه شده
fabricator U تهیه کننده
victualage U تهیه اذوقه
victual U تهیه اذوقه
placement U تهیه کار
furtherance U تهیه وسایل
placement U تهیه شغل
placements U تهیه کار
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
placements U تهیه شغل
lighting feeder U تهیه روشنایی
the preparation day U روز تهیه
triplication U تهیه در سه نسخه
triplicity U تهیه در سه نسخه
provisionment U تهیه خواربار
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com